بیست و سه ماهگی
بیست و سه ماهگیت مبارک عروسکم تو این ماه از اونجایی که می خواستم شیرتو کم کنم حسابی با هم گردش رفتیم یه روز هم برای اولین بار تنهایی با مامانی رفتیم تیراژه خیلی خوش گذشت تو هم توی بعضی مغازه ها می رفتی و دیگه بیرون نمی اومدی مغازه دارها هم همه ازت استقبال میکردن حتی پشت پیش خون مغازه ها می رفتی مامانی هم بنده خدا همش دنبالت بود و من هم راحت مغازه ها رو نگاه می کردم از یه آژانس مسافرتی هم با بابا تماس گرفتن و دعوتمون کردن و قرار بود بین پنج تا خانواده قرعه کشی کنن و هرکس برنده شد بفرستن تایلند یا جزایر قناری اسپانیا که ما اسپانیا رو انتخاب کردیم گفتن بچه کوچک همراه تون نیارین که ما شما رو پیش مامانی گذاشتیم از اونجایی که ش...
نویسنده :
مامان
15:13