آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

آرنیکا گل همیشه بهارم

مسافرت

نمی دونم که چطور تونستم جرات پیدا کنم اولین مسافرت هوایی رو با هات  تجربه کنم این دفعه دیگه دل و به دریا زدم با پیشنهاد مسافرت موافقت کردم ، شاید دیگه باورم شده دخترم بزرگ شده و یکم منطقی برخورد میکنه توی مرداد ماه  عمه مینا مثل چند دفعه قبل پیشنهاد مسافرت و داد و بابا هم که مثل همیشه  موافق بود و من هم که می دیدم روز به روز روابطت با دختر عمه ها بهتر می شه به امید اونها که سرگرمت می کنن راهی سفر شدم توی فردوگاه منتظر سوار شدن هواپیما  تو هواپیما بعد از  خوردن ناهار  یه کم خوابیدی بعد از سه ساعت پرواز توی فرودگاه ازمیر از هواپیما پیاده شدیم و بقیه راه رو تا کوش آداسی با ا...
25 مهر 1393

خلاقیت ترم سوم

جلسه سوم وسایل مورد نیاز طلق A4 حداقل  سه رنگ اصلی ، چسب ماتیکی ، ماژیک وایت برد ، تعدادی کاغذ A4 ، قیچی کودک ،یک قطعه عکس توی این جلسه بچه ها طلقهای رنگی رو صورتشون می ذاشتن و همه جا رو نگاه می کردن بعد طلقها روی هم می ذاشتن و رنگ جدید درست می کردن بعد با ماژیک روی طلقها نقاشی می کشیدن و پاک می کردن بعد طلقها رو قیچی می کردن و قیچی کردن رو یاد میگرفتن و با چسب ماتیکی تیکه های قیچی شده رو روی کاغذ می چسبوندن و عکس خودشون رو روی این کاغذ تزیین شده می چسبوندن توی این جلسه  تولد کوچیکی هم برای حسام یکی از بچه ها ی کلاس برگزار شد  آرنیکا هم سنگ تموم گذاشت و با خانم مربیش رقصید از چپ حسام ،پانته آ ، هورا ، آ...
28 شهريور 1393

خلاقیت ترم سوم

جلسه اول  تو این جلسه بعد از برنامه هر هفته یعنی بازی های دست جمعی مثل ما گلیم ما سنبلیم  و جمجمک برگ خزون و....... خوردن خوراکی رفتیم سراغ کاردستی که این بار یه لوله دستمال کاغذی  و بادکنک رو با خودمون برده بودیم خانم مربی ته بادکنکها رو کمی قیچی کرد و قسمت قیچی شده رو توی لوله دستمال کردیم و سر بادکنک رو گره زدیم و یک شوتر درست کردیم توپ های نرمی با رنگهای مختلف به بچه ها داد و بچه ها مشغول شوت کردن توپها با شوتر شدن  توپها رو توی شوتر می ریختن بعد ته گره خورده بادکنک رو می کشیدن ،می شد جای توپ از چیزهای دیگه هم استفاده کرد جلسه دوم وسایلی که بردیم گل سفالگری ، وردنه ، حیوانات پلاستیکی با ج...
28 شهريور 1393

یه روز با وانیا و رونیا

یه روز جمعه با عمه مینا قرار گذاشتیم که برای شب بریم رستوران خیلی خوشحال بودی و با شوق و ذوق آماده شدی خیلی خوشحالم که اینقدر دوست داری با بچه ها خوش بگذرونی   آماده رفتن ارنیکا و وانیا آرنیکا و رونیا چه خوب که دختر عمه های به این مهربونی داری     ...
3 شهريور 1393

ترم دوم کارگاه مادر و کودک (خلاقیت)

کارگاه مادر و کودک ترم دوم جلسه سوم توی این جلسه بعد بازی دست جمعی و خوردن خوراکی که نون پنیر و گوجه و خیار بود آرد بازی کردیم دو تا لیوان آرد و یک فنجان نمک و وردنه و قالب شیرینی و الک با خودمون بردیم خانم مربی دکمه های رنگی رو به بچه ها داد تا توی آردها بریزند بعد آردها رو از توی الک رد کردیم بچه ها دکمه ها رو پیدا می کردن آرد و روی میز الک کردیم بچه روش نقاشی می کشیدن بعد آرد رو با رنگهای که خانم مربی می داد قاطی کردیم و رنگهای جدید درست کردیم .آرد و نمک و رو با کمی آب مخلوط کردیم خمیر درست کردیم با وردنه صافش می کردیم روشون قالب می زدیم و شکلهای مختلف درست می کردیم  توی کلاس همش بهونه می گرفتی بخاطر همین اومدیم خونه و با...
3 شهريور 1393

ترم دوم کارگاه مادر و کودک ( خلاقیت)

سلاممم ترم دوم کارگاه مادر و کودک هم با همه سختیهاش تموم شد  جلسه اول  تو این جلسه بعد از خوندن   شعر سلام سلام بچه ها   کاغذ رنگی  یا کاغذ کادو هاشون رو در آوردن به اتاق بازی رفتن  اونجا کاغذ هاشون روی زمین ولو کردن اول بازی رنگی به رنگی رو انجام دادن بعد برای تخلیه انرژی  کاغذ ها رو پاره کردن روی هوا ریختن مربی کیسه داد و از بچه ها خواست تا کاغذها رو توی کیسه های زیپ دار جمع کنن به کلاس برن توی کلاس از مادر و بچه ها خواست تا با کیسه ها یه کاردستی درست کنن اینجوری بچه ها یاد می گیرن که با وسایل دور ریختنی هم می شه چیزهای جالبی درست کرد آرنیکا حسابی عاشق عروسکش شد و چندتا مهمونی هم باهاش رفت ...
19 مرداد 1393

کتابخانه آرنیکایی شماره ؟؟

امروز عکس چند تا از کتابهای که این روزها خیلی دوست داری و می خونی رو گرفتم تا یادگاری برات بمونه یادم میاد وقتی کوچک بودم عاشق کتاب گربه من ناز نازیه بودم یعنی آرزوم بود اون کتاب دوباره توی دستام بگیرم بخونم یادم نیست که عکسشو تو وبلاگت گذاشتم یا نه  ولی عکس اونم میذارم برای خودم تا در آینده با دیدنش یاد اونروزها بیفتم  خدایی پیشی زمان ما چقدر از پیشی بی دهن و بی روح زمان شما خوشگل تره  این سری کتابها هم که خیلی وقت پیش دایی سعید برات خریده بود  کتابهای شیمو که اوایل امسال همه رو حفظ بودی ولی یه دفع از چشمت افتاد  کتابهای غاز کوچولو که اینها هم با اینکه قدیمی شده برات ولی هنوز دست از سرشو...
6 مرداد 1393

کارگاه مادر و کودک خرداد

الان که  دارم این مطلب و می نویسم ترم اول تموم شده و از پس فردا ترم دوم شروع میشه جلسه اول که فقط والدین حضور داشتن همگی خودشونو معرفی کردن بعد خانم  مربی توضیح داد که وظیفه  ما والدین اینکه محیط برای خلاقیت بچه هامون آماده کنیم  و اجازه انجام هیچ کار هنری رو براشون نداریم چون در غیر اینصورت بچه ها ی خلاقی نخواهیم داشت  البته کتاب کلیدهای پرورش خلاقیت هنری رو هم معرفی کردن جلسه دوم با حضور بچه ها برگزار شد  بماند که در این جلسه چه کارها که نکردی  اول کلاس بر عکس همه بچه ها با لب و لوچه اویزون وارد کلاس می شدن شما کبکت خروس می خوند دائم در حال حرکات موزون بودی نیم ساعت اول شعر سلام سلام خونده شد که ماد...
16 تير 1393